وقتی کیانم ده روزه بود پسرکم مامان جون وقتی ده روزت بود بردت حموم 5 ساعت بی وقفه خابیدی ... نویسنده : مامان کیان 15:27 29 آذر 1393 133 1 2 ادامه مطلب
کیان و داییش دایی جواد اون روز بخاطر تولد تو مدرسه نرفت و با ما ساعت 6 صبح اومد بیمارستان و بیصبرانه منتظر دیدن تو بود ... نویسنده : مامان کیان 14:53 29 آذر 1393 158 0 0 ادامه مطلب
عکسای روز تولدت توی بیمارستان پسرکم اینجا فقط نیم ساعت بود که به دنیا اومده بودی میخاستی دستتو بخوری شب قبل از تولدت ساکتو بستیم یادمون رفت شلوار برات ببریم اینو عمه فاطمه برات خرید دستش درد نکنه. ... نویسنده : مامان کیان 12:35 29 آذر 1393 177 0 0 ادامه مطلب
بدون عنوان پسرک ناز و خوشگلم این وبلاگو برای ثبت خاطراتم با تو درست کردم که انشاالله یه روزی برای خودت آقایی بشیو بیای همه عکسا و خاطرات خودتو اینج ببینی. نویسنده : مامان کیان 12:25 29 آذر 1393 61 0 0 ادامه مطلب